با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Menage

məˈnɑːʒ ˈmeɪnɑːʒ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

املای رایج‌تر این لغت ménage است.


معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun formal
خانواده، اهل‌وعیال، اهل‌بیت
- The ménage consisted of a married couple and their two children.
- این خانواده متشکل از یک زوج و دو فرزندشان بود.
- His menage consisted of his wife and two concubines.
- اهل‌وعیال او مرکب از یک همسر و دو زن صیغه‌ای بود.
noun uncountable
خانه‌داری، مدیریت خانه
- The ménage at the house was very well-run.
- مدیریت خانه در این خانه بسیار خوب انجام می‌شد.
- The menage of her house was impeccable.
- خانه‌داری خانه‌ی او بی عیب‌ونقص بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد menage

  1. noun A group of usually related people living together as a unit
    Synonyms: family, house, household, home

ارجاع به لغت menage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «menage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/menage

لغات نزدیک menage

پیشنهاد بهبود معانی