با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mess With

mɛs wɪð mɛs wɪθ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    messed with
  • شکل سوم:

    messed with
  • سوم شخص مفرد:

    messes with
  • وجه وصفی حال:

    messing with

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb informal
در افتادن، درگیر شدن، پا روی دم‌ کسی‌ گذاشتن
- Don't mess with him, he's not in the mood for games.
- پا روی دمش نگذارید؛ او حوصله‌ی بازی ندارد.
- I don't want to mess with that group of people, they look pretty dangerous.
- من نمی‌خواهم با آن دسته از افراد درگیر شوم؛ آن‌ها بسیار خطرناک به نظر می‌رسند.
phrasal verb informal
انگلیسی آمریکایی به چالش کشیدن، سربه‌سر گذاشتن
- Be careful not to mess with his emotions; he’s been through a lot.
- مراقب باشید او را با احساساتش را به چالش نکشید؛ او چیزهای زیادی را پشت سر گذاشته است.
- Don't mess with me unless you want to face the consequences.
- سربه‌سر من نگذارید؛ مگر اینکه بخواهید با عواقب آن روبه‌رو شوید.
phrasal verb informal
ور رفتن، انگولک کردن
- Don't mess with the fragile vase; it could easily break.
- به گلدان شکننده ور نروید؛ به‌راحتی می‌تواند بشکند.
- It's best not to mess with the settings on the computer if you're unsure.
- اگر مطمئن نیستید بهتر است تنظیمات رایانه را انگولک نکنید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mess with

  1. phrasal verb Interfere with
  2. phrasal verb Diss; to put down
  3. phrasal verb Joke around with or dupe someone (in either a friendly or unfriendly manner)

ارجاع به لغت mess with

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mess with» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mess-with

لغات نزدیک mess with

پیشنهاد بهبود معانی