امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Midden

ˈmɪdn ˈmɪdn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
توده فضله، توده کثافت، توده، تپه کوچک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد midden

  1. noun (archeology) a mound of domestic refuse containing shells and animal bones marking the site of a prehistoric settlement
    Synonyms:
    eitchen midden kitchen midden
  1. noun A heap of dung or refuse
    Synonyms:
    dunghill muckheap muckhill

ارجاع به لغت midden

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «midden» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/midden

لغات نزدیک midden

پیشنهاد بهبود معانی