با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mien

miːn miːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
سیما، وضع، قیافه، ظاهر
- He has the mien of well-travelled men.
- او رفتار آدم‌های دنیادیده را دارد.
- a man of terrible mien
- یک آدم بسیار بدریخت
- dresses of fairly formal mien
- جامه‌هایی با ظاهر نسبتاً رسمی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mien

  1. noun person’s presence, manner
    Synonyms: act, address, air, appearance, aspect, aura, bearing, carriage, countenance, demeanor, deportment, expression, front, image, look, mannerism, port, set, style

ارجاع به لغت mien

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mien» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mien

لغات نزدیک mien

پیشنهاد بهبود معانی