با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Milky

ˈmɪlki ˈmɪlki
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more milky
  • صفت عالی:

    most milky

معنی و نمونه‌جمله

adjective
پر از شیر، شیری، شیری‌رنگ، شیردار
- a milky liquid
- آبگونه‌ی شیرفام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد milky

  1. adjective white, cloudy
    Synonyms: alabaster, clouded, frosted, lacteal, lacteous, lactescent, milk-white, opalescent, opaline, opaque, pearly, whitish
    Antonyms: black, blackish, dark

ارجاع به لغت milky

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «milky» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/milky

لغات نزدیک milky

پیشنهاد بهبود معانی