با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mirage

məˈrɑːʒ ˈmɪrɑːʒ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mirages

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
سراب، کوراب، نقش بر آب، امر خیالی، وهم
- If, in order to get water, you follow a mirage....
- (عنصری) بهر آب ار روی سوی گوراب ...
- His hope of getting married and having children was no more than a mirage.
- امید زن‌گرفتن و بچه‌دار شدن او سرابی بیش نبود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mirage

  1. noun imaginary vision
    Synonyms: delusion, fantasy, hallucination, ignis fatuus, illusion, optical illusion, phantasm

ارجاع به لغت mirage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mirage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mirage

لغات نزدیک mirage

پیشنهاد بهبود معانی