امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Miscellany

ˈmɪsəleɪni mɪˈseləni
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    miscellanies

توضیحات

همچنین می‌توان از miscellanea به‌ جای miscellany در شکل جمع استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun singular
مجموعه‌ (از چیزهای گوناگون)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The store sold a miscellany of items, ranging from clothing to home decor.
- این فروشگاه مجموعه‌ی مختلفی از لباس گرفته تا دکور خانه را می‌فروخت.
- The art gallery showcased a beautiful miscellany of paintings, sculptures, and photographs.
- گالری هنری مجموعه‌ای زیبا از نقاشی‌ها، مجسمه‌ها و عکس‌ها را به نمایش گذاشت.
noun singular
گوناگونه (مجموعه‌ای از نوشته‌های نویسندگان مختلف یا مجموعه‌ای از نوشته‌های یک نویسنده با موضوعات مختلف)
- I couldn't decide which miscellany to choose, as they all seemed equally interesting.
- نمی‌توانستم تصمیم بگیرم کدام گوناگونه را انتخاب کنم، زیرا همه‌ی آن‌ها به یک اندازه جالب به نظر می‌رسیدند.
- The bookstore had a wide selection of miscellany for literature enthusiasts.
- این کتاب‌فروشی برای علاقه‌مندان به ادبیات، طیف گسترده‌ای از گوناگونه را داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد miscellany

  1. noun varied collection
    Synonyms:
    accumulation aggregation anthology assortment brew collectanea combination combo compilation conglomeration cumulation diversity farrago gallimaufry garbage hash hodgepodge jumble medley mélange melee mess mishmash mix mixed bag mixture muddle odds and ends olio pasticcio pastiche patchwork potpourri salad salmagundi smorgasbord stew variety
    Antonyms:
    single

ارجاع به لغت miscellany

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «miscellany» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/miscellany

لغات نزدیک miscellany

پیشنهاد بهبود معانی