امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Miser

ˈmaɪzər ˈmaɪzə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    misers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
آدم خسیس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- he said: "a miser's greedy eyes will be filled either by contentment or by grave-dust"
- گفت: «چشم تنگ دنیادوست را یا قناعت پرکند یا خاک گور»
- The miser starved his children and hoarded money.
- آن خسیس بچه‌های خود را گرسنگی می‌داد و پول تلنبار می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد miser

  1. noun person who hoards money, possessions
    Synonyms:
    cheapskate churl harpy hoarder moneygrubber penny-pincher pinchfist pinchpenny Scrooge stiff tightwad
    Antonyms:
    spender spendthrift waster wastrel

ارجاع به لغت miser

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «miser» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/miser

لغات نزدیک miser

پیشنهاد بهبود معانی