با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Misstate

ˌmɪsˈsteɪt ˌmɪsˈsteɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    misstated
  • شکل سوم:

    misstated
  • سوم شخص مفرد:

    misstates
  • وجه وصفی حال:

    misstating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
درست بیان نردن، غلط اظهار داشتن، غلط گفتن، اظهار غلط کردن
- To avoid paying his taxes, he misstated his income.
- برای فرار از پرداخت مالیات درآمد خود را کمتر از آنچه بود اعلام کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد misstate

  1. verb To give an inaccurate view of by representing falsely or misleadingly
    Synonyms: misrepresent, color, falsify, distort, twist, warp, deceive, belie, load, confuse, pervert, misquote, wrench, wrest

ارجاع به لغت misstate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «misstate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misstate

لغات نزدیک misstate

پیشنهاد بهبود معانی