امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mistook

American: məˈstʊk məˈstʊk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل سوم:

    mistaken
  • سوم‌شخص مفرد:

    mistakes
  • وجه وصفی حال:

    mistaking

معنی

adverb
درست نفهمیدن، اشتباه کردن، عوضی گرفتن، لغزش خوردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mistook

  1. verb To take (one thing) mistakenly for another
    Synonyms:
    confused confounded
  1. verb To make a mistake or be incorrect
    Synonyms:
    slipped bungled misinterpreted misconceived erred miscued stumbled underestimated mixed snarled tangled botched confused misconstrued confounded misunderstood miscalculated blundered misapprehended substituted overestimated omitted overlooked missed lapsed balked
    Antonyms:
    explained interpreted comprehended perceived succeeded understood
  1. verb To understand incorrectly
    Synonyms:
    misunderstood misread misinterpreted misconstrued misconceived misapprehended

ارجاع به لغت mistook

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mistook» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mistook

لغات نزدیک mistook

پیشنهاد بهبود معانی