امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mistreat

ˌmɪsˈtriːt ˌmɪsˈtriːt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    mistreated
  • شکل سوم:

    mistreated
  • سوم‌شخص مفرد:

    mistreats
  • وجه وصفی حال:

    mistreating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive
بدرفتاری کردن، دشنام دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- He mistreated his wife.
- او نسبت به زنش رفتار بدی داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mistreat

  1. verb treat badly or wrongly
    Synonyms:
    abuse backbite bash brutalize bung up chop do wrong dump on give black eye handle roughly harm injure kick around knock around maltreat maul mess up misuse molest outrage push around rip roughhouse rough up shake up total trash wax wound wrong
    Antonyms:
    coddle favor pamper pet please satisfy treat well

لغات هم‌خانواده mistreat

  • verb - transitive
    treat, mistreat

ارجاع به لغت mistreat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mistreat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mistreat

لغات نزدیک mistreat

پیشنهاد بهبود معانی