با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mitt

mɪt mɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mitts

توضیحات

همچنین در معنای دوم می‌توان از mitten به‌ جای mitt استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پوشاک دستکش بیسبال
- The player's mitt was worn and tattered from years of use.
- دستکش بیسبال این بازیکن به‌دلیل سال‌ها استفاده فرسوده و پاره شده بود.
- a catcher's mitt
- دستکش بیسبال مخصوص گرفتن گوی
noun plural countable
پوشاک دستکش (تک انگشتی) (دستکشی که یک جا برای چهار انگشت و یک جا برای انگشت شست دارد)
- I lost my mitt at the park yesterday.
- من دیروز دستکشم را در پارک گم کردم.
- She reached into her bag and pulled out a colorful, knitted mitt.
- دستش را داخل کیفش برد و یک دستکش بافتنی رنگارنگ بیرون آورد.
noun plural countable
عامیانه کالبدشناسی دست (انسان)
- The filthy mitts
- دست‌های کثیف
- Her delicate mitt
- دست ظریف او
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mitt

  1. noun The handwear used by fielders in playing baseball
    Synonyms: glove, baseball-glove, hand, catcher-s-mitt, first baseman's mitt, manus, paw, baseball-mitt

ارجاع به لغت mitt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mitt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mitt

لغات نزدیک mitt

پیشنهاد بهبود معانی