امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mixed-up

ˌmɪkst ˈʌp ˌmɪkst ˈʌp
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
آشفته، گیج، سردرگم، قاطی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- I just got mixed up, and thought she wanted us to come early.
- قاطی کردم و فکر کردم می‌خواهد که زود بیاییم.
- She’s just a crazy mixed-up kid.
- او فقط یک بچه‌ی آشفته‌ و شوریده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mixed-up

  1. adjective confused
    Synonyms:
    baffled befuddled bewildered come apart confounded dazed discombobulated disconcerted disorganized disoriented flummoxed flustered lost muddled out to lunch perplexed puzzled stumped thrown off balance

ارجاع به لغت mixed-up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mixed-up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mixed-up

لغات نزدیک mixed-up

پیشنهاد بهبود معانی