امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mod

mɑːd mɑːd mɒd mɒd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    modded
  • شکل سوم:

    modded
  • سوم‌شخص مفرد:

    mods
  • وجه وصفی حال:

    modding
  • شکل جمع:

    mods

معنی

noun adjective
به پیمانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mod

  1. adjective Being or in accordance with the current fashion
    Synonyms: a la mode, chic, dashing, fashionable, modish, posh, smart, stylish, swank, swanky, trig, classy, in, sharp, snappy, swish, tony, trendy, with-it
  2. adjective Characteristic of recent times or informed of what is current
    Synonyms: modern, up-to-date, au courant, contemporary, chic, current, fashionable, latest, offbeat, up-to-the-minute, stylish, modernistic

ارجاع به لغت mod

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mod» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mod

لغات نزدیک mod

پیشنهاد بهبود معانی