با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mom

mɑːm mɒm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    moms

توضیحات

Mom شکل عامیانه‌ی لغت Mother است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal A1
انگلیسی آمریکایی مامان، مادر
- Mom always knows how to cheer me up.
- مامان همیشه می‌دونه که چطوری بهم روحیه بده.
- I can always count on my mom for support and guidance.
- برای حمایت و راهنمایی، همیشه می‌تونم روی مادرم حساب کنم.
- I'm grateful for all the sacrifices my mom has made for our family.
- من برای تمام فداکاری‌هایی که مادرم واسه خونواده‌مون انجام داده قدردانم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mom

  1. noun mother
    Synonyms: child-bearer, grandmother, ma, mama, matriarch, matron, mommy, mum, mumsy, parent

ارجاع به لغت mom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mom

لغات نزدیک mom

پیشنهاد بهبود معانی