با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Money Changer

ˈmʌni ˈtʃeɪndʒər ˈmʌni ˈtʃeɪndʒə
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: money-changer

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
اقتصاد صراف
- I found a reliable money changer near my hotel that gave me a fair exchange rate.
- صراف قابل اعتمادی در نزدیکی هتلم پیدا کردم که نرخ برابری خوبی به من داد.
- The money changer charged a high commission for converting my currency.
- صراف برای تبدیل ارز من کارمزد بالایی گرفت.
noun countable
انگلیسی آمریکایی دستگاه پول خردکنی (تبدیل پول)
- The money changer at the bank was out of service.
- دستگاه پول خردکنی بانک از کار افتاده بود.
- I stopped by the arcade to exchange my bills for coins at the money changer.
- کنار مال توقف کردم تا با دستگاه پول خردکنی، اسکناس‌هایم را به سکه تبدیل کنم.
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت money changer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «money changer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moneychanger

لغات نزدیک money changer

پیشنهاد بهبود معانی