امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Monochrome

ˈmɑːnəkroʊm ˈmɒnəkrəʊm
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

همچنین می‌توان از monotint به‌ جای monochrome استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun
(تصویر، نقاشی، تلویزیون و غیره) استفاده از یک رنگ با سایه‌های مختلف، تک‌رنگ، تک فام

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- I want to buy a pair of football trainers in black monochrome.
- می‌خواهم یک کفش فوتبال سیاه (یک رنگ با سایه‌های مختلف) بخرم.
- We looked over the grey, monochrome landscape.
- به منظره‌ی خاکستری تک رنگ نگاه کردیم.
adjective
(وابسته به یک رنگ یا یک رنگ و سایه‌های آن) تک رنگی، تک فامی
- monochrome television.
- تلویزیون تک رنگی (سیاه و سفید).
- Kodak still produces monochrome film.
- شرکت کداک هنوز فیلم تک رنگی تولید می‌کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد monochrome

  1. noun A black-and-white photograph or slide
    Synonyms:
    black-and-white
  1. adjective Having or appearing to have only one color
    Synonyms:
    monochromatic monochromic monochromous

ارجاع به لغت monochrome

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monochrome» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/monochrome

لغات نزدیک monochrome

پیشنهاد بهبود معانی