امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mononuclear

ˌmɑːnəˈnuːkliər ˌmɑːnəˈnuːkliə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
یک هسته‌ای، سلول یک هسته‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mononuclear

  1. adjective Having only one nucleus
    Synonyms: mononucleate
    Antonyms: binucleate, trinucleate

ارجاع به لغت mononuclear

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mononuclear» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mononuclear

لغات نزدیک mononuclear

پیشنهاد بهبود معانی