با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Monovalent

American: ˌmɑːnəˈveɪlənt British: ˌmɑːnəˈveɪlənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
شیمی یک ارزشی، یک والانسی، یک ظرفیتی
adjective
وابسته به پادتن یا پادگن که فقط با یک پادتن یا پادگن بخصوص ترکیب می‌شود
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد monovalent

  1. adjective Having a valence of one
    Synonyms: univalent
    Antonyms: polyvalent

ارجاع به لغت monovalent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monovalent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/monovalent

لغات نزدیک monovalent

پیشنهاد بهبود معانی