امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Moon-eyed

    ˈmunˌaɪd ˈmuːnˌaɪd
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    گشوده‌چشم، که چشمانش کاملاً باز شده است (در اثر شگفتی یا ترس و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - The tourists were moon-eyed as they caught their first glimpse of the Eiffel Tower.
    - گردشگران هنگامی که اولین نگاه خود را به برج ایفل انداختند، گشوده‌چشم بودند.
    - She stood on the edge of the cliff, moon-eyed and breathless.
    - او با چشمانی کاملاً باز و نفس‌نفس زنان بر لبه‌ی صخره ایستاد.
    adjective
    شب‌کور
    - The moon-blind hiker could not to see the path ahead.
    - کوهنورد شب‌کور نمی‌توانست مسیر پیش‌رو را ببیند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    ارجاع به لغت moon-eyed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «moon-eyed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/moon-eyed

    لغات نزدیک moon-eyed

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند