با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Motherboard

ˈmʌðərbɔːrd ˈmʌðəbɔːd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    motherboards

معنی

noun
کامپیوتر (کامپیوتر و دیگر دستگاه‌های الکترونیکی) برد مادر، برد اصلی، تخته‌ی اصلی، تخته‌ی مادر
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت motherboard

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «motherboard» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/motherboard

لغات نزدیک motherboard

پیشنهاد بهبود معانی