با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Mow

moʊ məʊ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    mowed
  • شکل سوم:

    mowed
  • سوم شخص مفرد:

    mows
  • وجه وصفی حال:

    mowing
  • شکل جمع:

    mows

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
چیدن، علف چیدن، چمن را زدن، توده یونجه یا کاه
- I mow the grass once a week.
- من هفته‌ای یک‌بار چمن‌ها را می‌زنم.
- new-mown hay
- علف خشک تازه چیده
- Half of our soldiers were mowed down by intense gunfire.
- تیراندازی شدید نیمی از سربازان ما را درو کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mow

  1. verb cut
    Synonyms: clip, crop, scythe, shear, sickle, trim

ارجاع به لغت mow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mow

لغات نزدیک mow

پیشنهاد بهبود معانی