با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

MRI

ˌemɑːrˈaɪ ˌemɑːrˈaɪ
آخرین به‌روزرسانی:

توضیحات

MRI مخفف عبارت Magnetic Resonance Imaging است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

abbreviation noun uncountable
پزشکی اِم‌آر‌آی، تصویربرداری پرتومغناطیسی (یک روش تصویربرداری پزشکی است که با استفاده از یک میدان مغناطیسی قوی و امواج رادیویی، تصاویر بسیار دقیقی را از اندام‌های بدن تولید می‌کند)
- The MRI results confirmed that there was no brain damage.
- نتایج MRI تایید کردند که هیچ آسیب مغزی وجود ندارد.
- The hospital's MRI machine was upgraded to provide clearer images.
- دستگاه اِم‌آر‌آی بیمارستان برای ارائه‌ی تصاویر واضح‌تر ارتقا یافت.
- After the MRI, the radiologist reviewed the images carefully.
- پس از MRI، رادیولوژیست تصاویر را به‌دقت بررسی کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد MRI

  1. noun a system for producing electronic pictures of the organs inside a person's body, using radio waves and a strong magnetic field
    Synonyms: magnetic resonance imaging

ارجاع به لغت MRI

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «MRI» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mri

لغات نزدیک MRI

پیشنهاد بهبود معانی