امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Multiply

ˈmʌltəplaɪ ˈmʌltəplaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    multiplied
  • شکل سوم:

    multiplied
  • سوم‌شخص مفرد:

    multiplies
  • وجه وصفی حال:

    multiplying

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive B2
ضرب کردن، تکثیر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- A computer multiplies copies faster.
- کامپیوتر تکثیر برگردان‌ها را سریع‌تر انجام می‌دهد.
- Marry, multiply and fill the earth!
- ازدواج کن و زاد و ولد کن و زمین را پر کن!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد multiply

  1. verb increase; reproduce
    Synonyms:
    accumulate add aggrandize aggregate augment boost breed build up compound cube double enlarge expand extend generate heighten magnify manifold mount populate procreate produce proliferate propagate raise repeat rise spread square
    Antonyms:
    decrease divide lessen reduce

ارجاع به لغت multiply

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «multiply» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/multiply

لغات نزدیک multiply

پیشنهاد بهبود معانی