امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mummification

ˌməməfɪˈkeɪʃn̩ ˌmʌmɪfɪˈkeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    mummifications

معنی

noun
حنوط، مومیایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mummification

  1. noun (pathology) gangrene that develops in the presence of arterial obstruction and is characterized by dryness of the dead tissue and a dark brown color
    Synonyms: dry gangrene, cold gangrene, mumification necrosis

ارجاع به لغت mummification

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mummification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mummification

لغات نزدیک mummification

پیشنهاد بهبود معانی