امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Munificence

mjuːˈnɪfɪsns mjuːˈnɪfɪsns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
بخشش، گشاده‌دستی، سخاوت، جود، دهش، کرم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The mayor's munificence was appreciated by the townspeople.
- مردم شهر از سخاوت شهردار قدردانی کردند.
- the queen's munificence
- جود ملکه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد munificence

  1. noun The quality or state of being generous
    Synonyms:
    big-heartedness bounteousness bountifulness freehandedness generosity generousness great-heartedness large-heartedness lavishness liberality magnanimity magnanimousness openhandedness unselfishness unsparingness
  1. noun Liberality in bestowing gifts; extremely liberal and generous of spirit
    Synonyms:
    generosity benevolence consideration largess largesse magnanimity openhandedness

ارجاع به لغت munificence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «munificence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/munificence

لغات نزدیک munificence

پیشنهاد بهبود معانی