امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Munificence

mjuːˈnɪfɪsns mjuːˈnɪfɪsns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable formal
بخشش، گشاده‌دستی، سخاوت، جود، دهش، کرم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The mayor's munificence was appreciated by the townspeople.
- مردم شهر از سخاوت شهردار قدردانی کردند.
- the queen's munificence
- جود ملکه
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد munificence

  1. noun The quality or state of being generous
    Synonyms: big-heartedness, bounteousness, bountifulness, freehandedness, generosity, generousness, great-heartedness, large-heartedness, lavishness, liberality, magnanimity, magnanimousness, openhandedness, unselfishness, unsparingness
  2. noun Liberality in bestowing gifts; extremely liberal and generous of spirit
    Synonyms: generosity, benevolence, consideration, largess, largesse, magnanimity, openhandedness

ارجاع به لغت munificence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «munificence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/munificence

لغات نزدیک munificence

پیشنهاد بهبود معانی