امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Munition

mjuːˈnɪʃn̩ mjuːˈnɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - transitive
قلعه، دفاع، مهمات، تدارکات، جنگ‌افزار تهیه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد munition

  1. noun Defensive structure consisting of walls or mounds built around a stronghold to strengthen it
    Synonyms:
    fortification ordnance ordnance store
  1. noun Weapons considered collectively
    Synonyms:
    weaponry arms implements of war weapons system

ارجاع به لغت munition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «munition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/munition

لغات نزدیک munition

پیشنهاد بهبود معانی