امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Museum Piece

mjuːˈziːəm ˌpiːs mjuːˈziːəm ˌpiːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

idiom
1- قدیمی و پرارزش، سزاوار نگه‌داری در موزه 2- زهواردررفته، مال عهد بوق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد museum piece

  1. noun collectible item
    Synonyms: antique, classic, collector's item, collector's piece, curio, heirloom, masterpiece, old master, showpiece

ارجاع به لغت museum piece

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «museum piece» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/museum-piece

لغات نزدیک museum piece

پیشنهاد بهبود معانی