با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Navigable

ˈnævəɡəbl ˈnævəɡəbl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
قابل کشتیرانی
- Rvand river is navigable.
- اروندرود قابل کشتیرانی است.
- a navigable balloon
- بالون هدایت‌شونده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد navigable

  1. adjective Capable of being passed, traversed, or crossed
    Synonyms: open, passable, traversable, negotiable, off-soundings

ارجاع به لغت navigable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «navigable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/navigable

لغات نزدیک navigable

پیشنهاد بهبود معانی