با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Neal

nil ni:l
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
(مهندسی) بازپخت کردن، گرم کردن و سرد کردن
- The metal was nealed to increase its strength and durability.
- فلز برای افزایش استحکام و دوام بازپخت شد.
- The glass is carefully nealed to prevent cracking.
- شیشه برای جلوگیری از ترک خوردن بازپخت شد.
verb - transitive
زیست‌شناسی پیوند دادن دو رشته‌ی اسید نوکلئیک (مانند DNA و RNA)
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت neal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neal

لغات نزدیک neal

پیشنهاد بهبود معانی