امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Needy

ˈniːdi ˈniːdi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نیازمند، محتاج، فقیر، تنگدست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a needy widow
- بیوه‌زن تنگدست
- the girl was needy for her mother's affection.
- دختر محتاج محبت مادرش بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد needy

  1. adjective deprived, impoverished
    Synonyms:
    beggared dead broke destitute dirt poor disadvantaged down-and-out down at heel down to last cent flat impecunious indigent necessitous penniless penurious poor poverty-stricken underprivileged unprosperous
    Antonyms:
    affluent rich wealthy

لغات هم‌خانواده needy

  • verb - intransitive
    need

ارجاع به لغت needy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «needy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/needy

لغات نزدیک needy

پیشنهاد بهبود معانی