امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Needy

ˈniːdi ˈniːdi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نیازمند، محتاج، فقیر، تنگدست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- a needy widow
- بیوه‌زن تنگدست
- the girl was needy for her mother's affection.
- دختر محتاج محبت مادرش بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد needy

  1. adjective deprived, impoverished
    Synonyms: beggared, dead broke, destitute, dirt poor, disadvantaged, down-and-out, down at heel, down to last cent, flat, impecunious, indigent, necessitous, penniless, penurious, poor, poverty-stricken, underprivileged, unprosperous
    Antonyms: affluent, rich, wealthy

لغات هم‌خانواده needy

ارجاع به لغت needy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «needy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/needy

لغات نزدیک needy

پیشنهاد بهبود معانی