امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Negligent

ˈneɡlɪdʒnt ˈneɡlɪdʒnt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more negligent
  • صفت عالی:

    most negligent

معنی و نمونه‌جمله

adjective
مسامحه‌کار، بی‌دقت، فرو‌گذار، برناس

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- He was a careless worker negligent of details.
- او کارگر بی‌دقتی بود که به جزئیات توجه کافی نمی‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد negligent

  1. adjective careless, indifferent
    Synonyms:
    asleep at switch behindhand cursory delinquent derelict discinct disregardful forgetful heedless inadvertent inattentive inconsiderate incurious lax neglectful nonchalant offhand regardless remiss slack slapdash slipshod sloppy slovenly thoughtless unconcerned unheedful unmindful unthinking
    Antonyms:
    attentive careful caring mindful successful

ارجاع به لغت negligent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «negligent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/negligent

لغات نزدیک negligent

پیشنهاد بهبود معانی