امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Neighborly

ˈneɪbərli ˈneɪbərli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
همسایه‌وار، دوستانه، مهربان، خوش‌برخورد، گرم، مهرآمیز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- Iraj's neighborly conversation
- صحبت مهرآمیز ایرج
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد neighborly

  1. adjective friendly
    Synonyms:
    amiable civil companionable considerate cooperative cordial genial gracious gregarious harmonious helpful hospitable kind obliging sociable social well-disposed
    Antonyms:
    cold distant unfriendly unneighborly unsociable

ارجاع به لغت neighborly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neighborly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neighborly

لغات نزدیک neighborly

پیشنهاد بهبود معانی