امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nerving

American: ˈnɜrːvɪŋ British: ˈnɜːvɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
(دامپزشکی) عصب‌برداری (برداشتن بخشی از نواره‌ی عصبی برای‌مثال به‌دلیل آماس مزمن)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nerving

  1. verb Get ready for something difficult or unpleasant
    Synonyms:
    encouraging fortifying heartening steeling energizing bracing strengthening plucking invigorating cheering
    Antonyms:
    weakening discouraging disheartening fearing

ارجاع به لغت nerving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nerving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nerving

لغات نزدیک nerving

پیشنهاد بهبود معانی