با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Nettle

ˈnet̬l ˈnɛtəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nettles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
گیاه‌شناسی گزنه
- The nettle stung my leg as I walked through the field.
- وقتی در مزرعه قدم می‌زدم، گزنه پایم را نیش زد.
- She brewed a soothing tea from dried nettle leaves to relieve her allergies.
- او برای تسکین آلرژی‌اش، از برگ‌های خشک‌شده‌ی گزنه چای آرام‌بخش دم کرد.
verb - transitive
انگلیسی بریتانیایی آزردن، برآشفتن، ناراحت کردن، برانگیختن، رنج دادن، عصبانی کردن
- Reporters kept nettling him about his wife's suicide.
- خبرنگاران درباره‌ی خودکشی زنش مدام او را می‌آزردند.
- Be careful not to nettle the dog, or it might bite.
- مراقب باشید سگ را عصبانی نکنید، وگرنه ممکن است گاز بگیرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nettle

  1. verb provoke, upset
    Synonyms: annoy, chafe, disgust, disturb, exasperate, fret, get, goad, harass, huff, incense, insult, irritate, miff, peeve, pester, pet, pique, put out, rile, roil, ruffle, snit, stew, sting, tease, tiff, vex
    Antonyms: appease, mollify, please

ارجاع به لغت nettle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nettle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nettle

لغات نزدیک nettle

پیشنهاد بهبود معانی