امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Neuter

ˈnuːtər ˈnjuːtə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    neutered
  • شکل سوم:

    neutered
  • سوم‌شخص مفرد:

    neuters
  • وجه وصفی حال:

    neutering

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun countable
دستور زبان خنثی (مربوط به جنسیت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- Some languages have a neuter gender along with masculine and feminine.
- برخی از زبان‌ها دارای جنسیت خنثی در کنار مذکر و مؤنث هستند.
- Russian is one of the languages that has a neuter gender category.
- روسی یکی از زبان‌هایی است که دارای دسته‌بندی جنسیت خنثی است.
verb - transitive
عقیم کردن، اخته کردن
- The vet will neuter our new puppy next week.
- دامپزشک هفته‌ی آینده توله‌سگ جدید ما را عقیم می‌کند.
- This cat has been neutered.
- این گربه اخته شده است.
- It is common practice to neuter stray cats to control the population.
- عقیم کردن گربه‌های ولگرد برای کنترل جمعیت رایج است.
verb - transitive
خنثی کردن
- The magician attempted to neuter the dangerous spell before it caused harm.
- شعبده‌باز سعی کرد طلسم خطرناک را قبل‌از اینکه آسیبی وارد کند، خنثی کند.
- The security measures were put in place to neuter any potential threats to the event.
- تدابیر امنیتی برای خنثی کردن هرگونه تهدید احتمالی برای این رویداد اتخاذ شده است.
adjective
خنثی، بی‌طرف، بی‌غرض
- The judge's decision to remain neuter allowed for a fair trial.
- تصمیم قاضی مبنی‌بر بی‌طرف ماندن، امکان دادرسی عادلانه را فراهم کرد.
- The neuter stance of the journalist ensured balanced reporting.
- موضع بی‌طرف روزنامه‌نگار، گزارش متعادل را تضمین می‌کرد.
adjective
عقیم، خواجه، اخته، آغا
- The worker bee is neuter.
- زنبور کارگر اخته است.
- The neuter horse was a prized show animal.
- اسب عقیم یک حیوان نمایشی ارزشمند بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد neuter

  1. verb remove sex organs
    Synonyms:
    alter castrate change desexualize doctor dress fix geld make barren make impotent make infertile make sexless mutilate spay sterilize unsex

ارجاع به لغت neuter

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neuter» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neuter

لغات نزدیک neuter

پیشنهاد بهبود معانی