با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Neutrally

ˈnuːtrəli ˈnjuːtrəli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
از روی بی‌طرفی، بی‌طرفانه
- He thinks that Wikipedia has a moral responsibility to report neutrally on everything.
- به گمان او، ویکی‌پدیا مسئولیتی اخلاقی برعهده دارد که درباره‌ی همه‌ی موضوعات و مسائل بی‌طرفانه گزارش دهد.
- The facts must be presented neutrally and objectively.
- حقایق باید بی‌طرفانه و به‌طور عینی نشان داده شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد neutrally

  1. adjective
    Synonyms: impartially, without taking sides, equally

لغات هم‌خانواده neutrally

ارجاع به لغت neutrally

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «neutrally» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/neutrally

لغات نزدیک neutrally

پیشنهاد بهبود معانی