امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Newfangled

ˌnuːˈfæŋɡld ˌnjuːˈfæŋɡld
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
نوظهور، من در آوردی، متجدد، مد تازه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He swore he would never wear those newfangled shoes.
- او قسم خورد که هرگز آن کفشهای باب روز را نخواهد پوشید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد newfangled

  1. adjective quite recent
    Synonyms:
    contemporary fashionable fresh gimmicky in vogue modern modernistic neoteric new new-fashioned novel popular unique
    Antonyms:
    old old-fashioned old hack outmoded

ارجاع به لغت newfangled

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «newfangled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/newfangled

لغات نزدیک newfangled

پیشنهاد بهبود معانی