Nib

nɪb nɪb
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nibs

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
نوک قلم، سرقلم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A worn nib can affect the fluidity of your writing.
- یک نوک قلم ساییده‌شده می‌تواند بر روان بودن نوشته‌ی شما تأثیر بگذارد.
- The fountain pen's nib glided smoothly across the paper.
- نوک خودکار به‌نرمی روی کاغذ می‌رفت.
noun countable
نوک، منقار، پوزه
- He sketched the duck's nib delicately in his notebook.
- منقار اردک را با ظرافت در دفترش ترسیم کرد.
- She admired the vibrant colors of the parrot's nib.
- او رنگ‌های زیبای نوک طوطی را تحسین می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nib

  1. noun Horny projecting mouth of a bird
    Synonyms: neb, tip, pen, pen nib, beak, bill, penpoint, pecker

ارجاع به لغت nib

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nib» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nib

لغات نزدیک nib

پیشنهاد بهبود معانی