با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Nicety

ˈnaɪsəti ˈnaɪsəti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
ظرافت، خوبی، دلپذیری، مطلوبی، احتیاط، دقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- a problem of great nicety
- مسئله‌ای بسیار پرحساسیت
- He depicted the scene with the greatest nicety.
- او آن صحنه را با حداکثر خوش‌سلیقگی ترسیم کرد.
- I enjoy the niceties of civilized life.
- من از خوبی‌های زندگی متمدنانه لذت می‌برم.
- the niceties of a rug weaver's workmanship
- ریزه‌کاری‌های هنر یک قالیباف
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nicety

  1. noun fine point
    Synonyms: detail, exactness, fine distinction, meticulousness, nuance, precision, refinement, rigor, rigorousness, shade, subtlety

Idioms

  • to a nicety

    دقیقاً، کاملاً، بانهایت دقت، به میزان دقیق

ارجاع به لغت nicety

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nicety» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nicety

لغات نزدیک nicety

پیشنهاد بهبود معانی