گذشتهی ساده:
nippedشکل سوم:
nippedسومشخص مفرد:
nipsوجه وصفی حال:
nippingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
(انگلیس - عامیانه - رانندگی یا مسابقه) یکوری رفتن، قیقاج رفتن، جلوی کسی پیچیدن
(مسابقه یا عمل و غیره) دارای عاقبت نامعلوم، دارای نیرو یا امتیاز تقریباً برابر
غنچه را کندن یا سرما زدن، جوانه را کشتن، در نطفه کشتن (خفه کردن)
از آغاز با ناکامی روبهرو کردن یا شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «nip» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nip