امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    No-go

    ˈnoʊɡoʊ ˈnəʊɡəʊ
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective
    ممنوعه (مربوط به منطقه‌ای است که ورود به آن ممنوع یا خطرناک است)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The construction site was declared a no-go zone due to the high risk of falling debris.
    - محل ساخت‌وساز به دلیل خطر بالای ریزش آوار، منطقه‌ی ممنوعه اعلام شد.
    - The military base is a no-go area.
    - پایگاه نظامی منطقه‌ای ممنوعه است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد no-go

    1. adjective Not functioning properly or in suitable condition for proceeding
      Antonyms: go

    ارجاع به لغت no-go

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «no-go» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/no-go

    لغات نزدیک no-go

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند