با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

None

nʌn nʌn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb pronoun B1
هیچ، هیچ‌یک، هیچ‌کدام، به‌‌هیچ‌وجه، نه، ابداً، اصلاً
- None of his predictions came true.
- هیچ‌یک از پیشگویی‌های او درست درنیامد.
- None of those books is worth reading.
- هیچ‌یک از آن کتاب‌ها ارزش خواندن ندارد.
- None of his sisters is alive.
- هیچ‌کدام از خواهرهایش زنده نیستند.
- None but Nemat can do it.
- کسی جز نعمت نمی‌تواند آن کار را انجام بدهد.
- I was looking for apples; I saw none on the table.
- دنبال سیب می‌گشتم؛ روی میز سیبی ندیدم.
- An old car is better than none at all.
- یک ماشین قراضه از هیچ بهتر است.
- Money? I have none!
- پول؟ هیچی ندارم!
- I want none of it.
- اصلاً نمی‌خواهم.
- He has none of his father's courage.
- اصلاً شجاعت پدرش را ندارد.
- of none effect
- بدون هیچ‌گونه اثر
- He was offered a different job, but he would have none of it.
- به او شغل دیگری پیشنهاد شد ولی اصلاً قبول نکرد.
- Their new bride was none other than my former servant!
- عروس جدید آن‌ها همان کلفت سابق من بود!
- The food was none too good.
- خوراک چندان تعریفی نداشت.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد none

  1. pronoun not one thing
    Synonyms: nil, nobody, no one, no one at all, no part, not a bit, not any, not anyone, not anything, not a soul, not a thing, nothing, not one, zero, zilch
    Antonyms: some

Collocations

ارجاع به لغت none

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «none» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/none

لغات نزدیک none

پیشنهاد بهبود معانی