با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Nonobjective

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
(وابسته به نقاشی و غیره که اشیا را آن طوری که هستند نشان نمی‌دهند) ناهست‌نما (nonrepresentational هم می‌گویند)، نابازنمودی، غیرعینی، غیرواقعی
- nonobjective sculpture
- تندیس‌گری غیرطبیعی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nonobjective

  1. adjective Not representing or imitating external reality or the objects of nature
    Synonyms: abstract, subjective, free form, nonrepresentational, not traditional, unconventional, revolutionary, abstractionist, nonfigurative

ارجاع به لغت nonobjective

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nonobjective» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nonobjective

لغات نزدیک nonobjective

پیشنهاد بهبود معانی