با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Norse

nɔːrs nɔːs
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

اهل اسکاندیناوی، مربوط به اسکاندیناوی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد norse

  1. noun A native or inhabitant of Norway
    Synonyms: norwegian, scandinavian, northman, norseman
  2. noun The northern family of Germanic languages that are spoken in Scandinavia and Iceland
    Synonyms: scandinavian, Scandinavian language, nordic, north-germanic, North Germanic language
  3. adjective Of or relating to Norway or its people or culture or language
    Synonyms: norwegian, scandinavian

Collocations

  • the norse

    1- اسکاندیناوی‌ها، نورس‌ها 2- اسکاندیناوی‌های غربی (نروژی و ایسلندی)

ارجاع به لغت norse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «norse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/norse

لغات نزدیک norse

پیشنهاد بهبود معانی