امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Novelty

ˈnɑːvlt̬i ˈnɒvlti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
تازگی، نوظهوری، چیز تازه، چیز نو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- the novelty of his ideas
- تازگی اندیشه‌های او
- Soon the novelty of living in a palace wore off.
- پس از اندکی زندگی در کاخ تازگی خود را از دست داد.
- Computers are no longer novelties.
- کامپیوتر دیگر تازگی ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد novelty

  1. noun newness, originality
    Synonyms:
    change crazy creation dernier cri freshness innovation last word modernity mutation newfangled contraption oddball oddity original origination permutation recentness sport strangeness surprise unfamiliarity uniqueness vicissitude weird
  1. noun trinket, gadget
    Synonyms:
    bagatelle bauble bibelot conversation piece curio curiosity gewgaw gimcrack gimmick item knick-knack memento objet d’art oddity souvenir trifle whatnot

ارجاع به لغت novelty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «novelty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/novelty

لغات نزدیک novelty

پیشنهاد بهبود معانی