امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nuisance

ˈnuːsns ˈnjuːsns
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nuisances

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
آزار، مایه رنجش، اذیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The noise of loudspeakers, especially at night, is a great nuisance.
- سروصدای بلندگوها به‌ویژه در شب مایه اذیت است.
- It is a nuisance that you live so faraway.
- مایه‌ی دردسر است که تو از ما این‌قدر دور زندگی می‌کنی.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nuisance

  1. noun annoyance; annoying person
    Synonyms:
    besetment blister bore bother botheration botherment bum creep drag drip exasperation frump gadfly headache inconvenience infliction insect irritant irritation louse nag nudge offense pain pain in the neck pest pester pesterer pill plague poor excuse problem terror trouble vexation
    Antonyms:
    delight happiness pleasantry pleasure

Idioms

ارجاع به لغت nuisance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nuisance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nuisance

لغات نزدیک nuisance

پیشنهاد بهبود معانی