Oaf
oʊf
əʊf
آخرین به‌روزرسانی:
معنی
noun
بچه‌ای که پریان به‌جای بچه حقیقی بگذارند، بچه ناقص‌الخلقه، ساده‌لوح
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد oaf
-
noun person who is clumsy, stupidSynonyms:beast blunderer bruiser brute chump clod clown dolt dumb ox dunce fool goon idiot imbecile klutz loser lout moron nincompoop ox sap simpletonAntonyms:handyman
ارجاع به لغت oaf
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «oaf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/oaf
لغات نزدیک oaf
- - o-d
- - o-proposition
- - oaf
- - oafish
- - oahu