امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Obdurate

ˈɑːbdʊrɪt ˈɒbdjərət
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
سخت‌دل، بی‌عاطفه، سرسخت، لجوج، سنگدل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He remained obdurate in his determination.
- او سر تصمیم خود سرسختانه ایستاد.
- obdurate sinner
- گناهکار سنگدل
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد obdurate

  1. adjective pigheaded, stubborn
    Synonyms:
    adamant bullhead callous cold fish dogged firm fixed hanging tough hard hard-boiled hard-hearted hard-nosed harsh heartless immovable implacable indurate inexorable inflexible iron mean mulish obstinate perverse relentless rigid set in stone stiff-necked thick-skinned tough tough nut to crack unbending uncompassionate uncompromising uncooperative unemotional unfeeling unimpressible unrelenting unshakable unsympathetic unyielding
    Antonyms:
    amenable gentle submissive susceptible yielding

ارجاع به لغت obdurate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «obdurate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/obdurate

لغات نزدیک obdurate

پیشنهاد بهبود معانی