امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Obverse

    ˈɑːbvɜːrs ˈɑːbvɜːrs ˈɒbvɜːs
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adjective
    روی سکه، روی اسکناس، روی هرچیزی، طرف مقابل، (منطق) قضیه تالی، معکوس

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس
    - an obverse leaf
    - برگ فرو باریک
    - The obverse of love is hate.
    - تنفر، نقطه‌ی مقابل عشق است.
    - The head of the queen appears on the obverse of the medal.
    - عکس سر ملکه بر روی مدال نقش بسته شده است.
    - "no one is infallible" is the obverse of "everyone is fallible"
    - «هیچ‌کس جایزالخطا نیست» نقطه‌مقبل این جمله است: «همه‌کس جایزالخطا است.»
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد obverse

    1. noun The side, as of a coin or medal, bearing the date and the main image or design
      Synonyms: face, front, complement, opposite-side, counterpart, main surface, opposite
      Antonyms: reverse

    ارجاع به لغت obverse

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «obverse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/obverse

    لغات نزدیک obverse

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند